این خاطره ایست از جنس گزارش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امروز به عبارتی هفته گرد آخرین اجرای وداعه.ساعت نزدیک 2 بود که از کلاس ریاضی زدم بیرون .
ساعت 1 تمرین داشتیم اما من با رایزنی هایی که با راضیه عزیزم انجام داده بودم 2 رفتم سمت پلاتوی امور فرهنگی. 2:30 اجرا بود اما به عللی 3 رفتیم رو صحنه.
قرار بود 2شنبه 2 تا اجرا داشته باشیم . اجرای دوم ساعت 6 بود که به مراتب از اجرای اولی بهتر شد. قبلا احمد فریدونی ( عموی من) گفته بود هرچی تو توانتونه واسه این اجرا بذارید. گفت بعد این آخرین اجرا همتون احساس خلا می کنید . راست می گفت . یادش به خیر .
روز بعد اجرا بچه ها اجرای انتخابات کانونا ( پرفرمنس) رو بردن رو صحنه که من به خاطر کلاسم بهش نرسیدم . روز بعدشم به مناسبت چهارشنبه سوری جشنی توی سالن مشرق برگزار شد که راضیه و ندای عزیزم مجریاش بودن و یه نقالی توپم اجرا کردن .( تونصف روز کار و بسته بودن)
بعد اجرای عالی این 2 بشر با بچه ها رفتیم تکیه محل برگزاری وداع و تجدید خاطره کردیم و به قول مرسا صدامون و صاف کردیم . عده ای ما رو به نام جوگیر ملقب کردن!!!!!!
ما نه بازیگرانیم ...... که راویانیم.......
نویسنده: سارا پورسرخ(دوشنبه 87/12/26 ساعت 3:4 عصر)